یافتم از نور تو تابی دگر


دیدم از مهر تو مهتابی دگر

جز در خلوتسرای عشق تو


نیست عشاق تو را بابی دگر

دیگران از آب و گل باشند و ما


از گل عشقیم و از آبی دگر

آنکه جان ما خیال روی اوست


دیده ام بیدار و در خوابی دگر

ما محبان حبیب عاشقیم


تو محب حب احبابی دگر

بی سبب ما با مسبب همدمیم


ای مسبب بنگر اسبابی دگر

سیدم در صحبت صاحبدلان


محرم یاران و اصحابی دگر